جدول جو
جدول جو

معنی حبیب کاتب - جستجوی لغت در جدول جو

حبیب کاتب
(حَ بِ تِ)
مولانا حبیب کاتب، شخصی ادیب لبیب، و در صنعت کتابت شهرت دارد و خویش مولانا فتح الله کاتب است و این شعر از اوست:
چو بلبل با غم گل چهرۀ خود شادیی دارم
قدش را بنده ام و ز سرو باغ آزادیی دارم.
رجوع به بهشت هشتم ذیل ترجمه مجالس النفائس ترجمه حکیم شاه قزوینی چ تهران 1320 هجری قمری ص 394 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ تِ)
ابن قاسم بن محمد بن ایوب بن شمون معروف به ابوعبدالله کاتب. او راست: ’اسماء امیر المؤمنین’ و ’التوحید’ که ابوطالب انباری. متوفی 356 هجری قمری آنها را از وی روایت کند. (ذریعه ج 2 ص 65 و ج 4 ص 478)
ابن یاسین بن محمد. او راست: لمحهالمختطف که در 780 هجری قمری 1378/ میلادی تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون)
ابن علی بن حسین معروف به ابن خازن و مکنی به ابوالفوارس. متوفی 502 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(تِ)
مولانا حبیب. شخصی ادیب لبیب است و در صنعت کتابت شهرت دارد و خویش مولانا فتح اﷲ کاتب است و این شعر از اوست:
چو بلبل با غم گلچهرۀ خود شادئی دارم
قدش را بنده ام وز سرو باغ آزادئی دارم.
(ترجمه مجالس النفائس ص 394)
لغت نامه دهخدا